یک بغل آرامش با...

عاشقانه ومذهبی

 دخترکی دو سیب در دست داشت 


مادرش گفت : یکی از سیب هاتو به من میدی ؟ 

دخترک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب !

لبخند روی لبان مادر خشکید !
سیمایش داد می زد که چقدر از دخترکش نا امید شده
اما دخترک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت : 
بیا مامان!این یکی شیرین تره!!!!

مادر خشکش زد ...
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود ...!

 

+نوشته شده در جمعه 24 ارديبهشت 1395برچسب:عکس عاشقانه,مطلب عاشقانه,عکس,عکس متن دار ,ساعت21:40توسط ąӀì ҍąցհҽɾìվąղ | |

 

مڹ بلد نیستم دوستت

نداشتہ باشم

بلد نیستم حرف دلم را نگویم.

حتے بلد نیستم بگویم

نمیخواهمت وقتے میخواهمت. 

"مڹ" هیچ ڪارے بلد نیستم

جز دوست داشتڹ "تو"
 
 

+نوشته شده در جمعه 10 ارديبهشت 1395برچسب:عکس عاشقانه,مطلب عاشقانه,عکس,عکس متن دار ,ساعت1:45توسط ąӀì ҍąցհҽɾìվąղ | |

 

 
 
قرار نیست ... "من"
بنویسم
و
" تو "
بخوانی... !

حتی قرار نیست ... بفهمی که
" من "
به خاطر" تو"
نوشته ام... !

فقط ... قرار است
دلم آرام بگیرد ... که
نمی گیرد .. .

+نوشته شده در جمعه 10 ارديبهشت 1395برچسب:عکس عاشقانه,مطلب عاشقانه,عکس,عکس متن دار ,ساعت1:25توسط ąӀì ҍąցհҽɾìվąղ | |